سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 80161

  بازدید امروز : 14

  بازدید دیروز : 3

..:: بی گاه نوشت های یک ذهن متلاطم ::..

 
دانش دو گونه است [ در طبیعت [سرشته و [ به گوش [شنیده و تا سرشته نباشد، شنیده سود ندهد . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: غریب آشنا ::: سه شنبه 86/4/19::: ساعت 6:53 عصر

هوالاول

امروز سر تیتر کیهان رو که خوندم خیلی آتیش گرفتم. 800 هزار کارگر انگلیسی بالاخره به غیرتشون برخورد و کالاهای اسرائیلی رو تحریم کردند. اون وقت ما هنوز از طعم نستله لذت میبریم، با گوشی نوکیامان اس ام اس بازی میکنیم، همراه غذا پپسی مینوشیم و با بیرق امام رضا کارخانه کوکاکولا تاسیس میکنیم.

شرممان باد!

هوالآخر


 
نویسنده: غریب آشنا ::: یکشنبه 86/4/3::: ساعت 7:53 عصر
هوالاول
مطلب زیر رو حدودا 2 سال پیش یکی از اعضای ستاد دکتر در کرج توی وبلاگ ستاد نوشت. من که وقتی دوباره خوندم حال و هوای اون روزها برام زنده شد. وقتی حامد طالبی دعوت به  (( سوم تیر نویسی)) کرد، گفتم این مطلب رو اینجا بیارم که شاید برای خیلی ها یاد اون دوران رو زنده کنه.
 
سه شنبه، 10 خرداد، 1384

بسم الله الرحمن الرحیم

اندر احوالات ستاد کرج ...!!!

مدتیست که به علت کارهای اجرایی ستاد نتونستیم که سری به شبکه بزنیم و وبلاگ را آپدیت کنیم . ولی گفتنی ها زیاده و ما هم میریم سر اصل مطالب :

  • قبل از همه چیز تلفن و آدرس ستاد مرکزی را مینویسیم تا بتونید با ما ارتباط بگیرید :

کرج ٬ چهارراه طالقانی ٬ جنب اداره پست ٬ ساختمان امید ٬ طبقه هفتم . تلفن : ۲۲۳۳۰۴۱- ۲۲۵۲۶۴۵

  • در مورد عملکرد ستاد هم گفتنی ها زیاد است . به لطف خدا مکانهای مختلفی جهت ستاد مردمی در کرج در نظر گرفته شده که با داغتر شدن انتخابات فعالیتهاشان نیز بیشتر خواهد شد .
  • اصلی ترین برنامه ریزی فعلی ستاد ٬ بر روی سی دی های سخنرانی دکتر است . با توجه به اینکه برنامه دکتر برای تبلیغات بر محور کار بر روی دل مردم است و با اطلاع از اینکه سخنرانی های دکتر بسیار تاثیر گذار میباشد ٬ سعی نموده ایم تا با تکثیر سی دی ٬ بر دل مردم نفوذ کنیم و به یاری خداوند متعال موفق خواهیم شد .ان شا الله .
  • روز سه شنبه ۹/۳/۸۴ ساعت ۹ شب ٬ جلسه ای با سخنرانی دکتر رامین ٬ استاد حوزه و دانشگاه برگزار گردید که حضور چشمگیر همکاران ستاد در این جلسه باعث دلگرمی بود .
  • مشکلات مالی در ستادهای دکتر در تمام کشور وجود دارد ولی حرکت های خودجوش و گاها با امکانات کم مردم ٬ هم دلگرم کننده و هم تاثیر گذار تر از حرکت های ستادهای چند میلیاردی دوستان!!! دیگر است . به قول دکتر ( اگر کسی با خط خود نوشته ای بنویسد و بر شیشه مغازه خود نصب کند ٬ چون از دل بر آمده است به اندازه هزاران پلاکارد رنگی تاثیر گذار خواهد بود ) ...... کسی داربست را تقبل میکند و کسی چند متر پارچه و شاید مقداری رنگ . دیگری مغازه ای دارد و آن یکی ٬ یک واحد در یک آپارتمان . بعضی هم در حد توان سی دی رایت میکنند . بعضی خطاطی میکند و بعضی حاضرند و... و خلاصه کار روی زمین نمی ماند .
  • انرژی بچه ها تمام ناشدنی است . ما به ستاد بقیه کاندیداها هم سر زدیم و هرگز چنین توانی را در بین آنها ندیدم . با اینکه نهار و شام انرژی زای!!! آنها جوجه کباب است و برای بچه های ما تکه نانی و شاید پنیری . دولت کم هزینه از همین جا شروع میشود . بسیاری صرفه جویی ها انجام میشود تا بتوان مثلا با پول آن چند سی دی رایت کرد و به دل مردم فرستاد .

این وضعیت ستاد بسیار با صفا صمیمانه و دلگرم کننده است . ان شا الله که بتوانیم دل مردم را به جای چشمشان تسخیر کنیم و (((تپه را بگیریم و به دست بوس آقا برویم)))

 

هوالآخر


 
نویسنده: غریب آشنا ::: سه شنبه 86/3/29::: ساعت 9:18 عصر

هوالاول

یادم میاد یکی از دوستان کنار ID خودش این جمله رو مینوشت:

«شانس آوردم خدا ستّاره»

و باز یادم میاد همیشه با خوندن این جمله چقدر فکر میکردم...

هوالآخر


 
نویسنده: غریب آشنا ::: پنج شنبه 86/2/20::: ساعت 11:15 صبح

هوالاول

یه عده روستایی که همه داراییشون زمینشون تو روستا هست و شاید چند تا دام؛ جلو قوه عذابیه(قضائیه سابق) جمع شده بودن و حرفشون هم این بود:

آقای هاشمی شاهرودی! آیا قدرتی هست که جلو زمین خواری کارکنان دادگستری مشهد را بگیرد؟

بندگان خدا غافل از این بودند که یکی باید جلو خود ایشون رو بگیره...

با دیدن این صحنه یاد این جمله افتادم: وای به روزی که بگندد نمک...

هوالآخر


 
نویسنده: غریب آشنا ::: شنبه 86/2/1::: ساعت 3:56 عصر

هوالاول

روز ارتش بعد از صحبت های دکتر احمدی نژاد یه خبرنگار غربی با یه خبرنگار وطنی داشتن مناظره میکردن. اولین سوالی که اون طرف از این طرف پرسید یه سوال خیلی کلیشه ای بود که: تو کشور شما آزادی هست؟ و پاسخ کلیشه ای تر این طرفی که بله ما آزادیم. ما ده ها روزنامه و سایت و فلان و فلان داریم.

من هم که دیدم این بحث خیلی بی مزه است به خبرنگار این طرفی گفتم که من یه سوال دارم و شما زحمت بکشش از ایشون بپرس. گفتم بپرس شما انقدر آزادی تو کشورتون هست که الان بتونید یه خبر در مورد هولوکاست تهیه کنید؟ خبرنگار اون طرفی تا این سوال رو شنید مهر سکوت رو به دهان خودش زد و دیگه حتی حاضر نشد به بقیه سوال ها جواب بده تا چه برسه به این سوال !

هوالآخر


 
<      1   2   3   4   5   >>   >